July 20, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 1 تا 5 | مجموعه وحشی
اول یه لحظه حواستون رو به من بدید! از الان اعلام میکنم این جلد قراره فروشی بشه، به این شکل که ما ۸۰% رمان رو طبق روال قبل بصورت آنلاین پارتگذاری میکنیم و وقتی به بخش نهایی رسیدیم همهی پارتها پاک میشه و کسانی که مشتاقن تا پایان همراهی کنن...
رمان عقاب های آزاد پارت 6 تا 10 | مجموعه وحشی
تابین از زیر پتو گفت– بابا بفهمه سر هر سهمون رو گوش تا گوش میبره میروتاش جوابش را داد– راه بی خطرتر اینه که کاملا مستقیم بریم به پسره بگیم مریدا واسه یه شب میخوادش! مریدا با نیش باز زیر پتوی گرم و نرمش می رفت. میروتاش– البته چون نمیخوام...
July 20, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 11 تا 15 | مجموعه وحشی
با چشم و ابرو باهم در جدل بودند که چه کسی شروع کنندهی نبرد باشد، هنوز کاری از پیش نبرده بودند که یک تن از مرزبانان قبیله بسمتشان آمد، با میروتاش و تابین کار داشت و میخواست آن دو را با خودش ببرد! تابین– هی مرد این همه آدم اینجاست...
July 20, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 51 تا 55 | مجموعه وحشی
تائوس– سلاح سنگین بردار تیشا درحالی که مریدا و تابین نیزه به دست دو طرفش ایستاده بودند و بخاطر این تمرین سنگین نفس نفس میزدند تائوس بدون اینکه ذرهای خسته بنظر برسد نیزهی بلند خودش را یک دور چرخاند و بعد بر زمین کاشت. تا کنون دو به یک جنگیده...
July 20, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 96 تا 105 | مجموعه وحشی
بدنی درشت جسه و ورزیده داشت، شقیقههایش سفید بود ولی از آنموقع که مریدا به یاد می آورد گذر عمر چیزی از جذبه و ابوهت لردهکتور کم نکرده بود، ترکیب چهرهاش بینهایت به ماروین شباهت داشت و چشمان کشیدهاش چه بسا از او هم نافذتر بود، مردی که با وجود...
July 20, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 106 تا 118 | مجموعه وحشی
صدای کوبش امواج و صخرهها، شکستن تنهی درختان و جوش و خروش آب در گوشش هوار می کشید، جوری در آب غوطهور بود که دیگر جایی را نمیدید، ضربهی سختی به زانویش خورد و بعد از یک چرخش دندههایش به یک تخته سنگ ساییده شد، بااینکه دیگر نمیتوانست جایی را...
July 13, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 86 تا 95 | مجموعه وحشی
مریدا پیشانی خود را لمس کردو درحالی که تند نفس می کشید چند قدم عقب عقب رفت تا دوباره روی مبل بنشیند، از این حرفهایی که زده میشد حال بسیار بدی داشت! - سرورم؟؟ ملازم پشت در فریاد بلند کرالن را شنیده بود. - سرورم مشکلی پیش اومده؟ مریدا فوراً...
July 13, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 66 تا 70 | مجموعه وحشی
کرالن دستی بر بالشت نرم خود کشید و اهسته سرجایش خوابید. کرالن– شاهزاده لِگون(Legon) اونموقع یه بچهی چهارساله بود. ولی دومین پسر رو ندیدم شایعات زیادی دربارهش هست مریدا آنقدر که حواسش به مادرش بود موقع پایین کشیدن دامن داشت با صورت زمین میخورد! مریدا– ..چه.. شایعاتی؟ کرالن درحالی که...
July 13, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 61 تا 65 | مجموعه وحشی
مریدا بی اراده لباسش را روی شکمش چنگ زده بود، با تحیر به پدر و مادرش نگاه میکرد، کرالن همیشه این گردنبند را بسیار باارزش می دانست، حتی آن را دوست داشت! حالا مثل یک چیز منفور درآورد و با کینه بسمت تائوس انداخت، بعد هم بی معطلی و با...
July 13, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 56 تا 60 | مجموعه وحشی
کرالن اهی کشیدو جوری که انگار تائوس حرف عجیبی زده گفت– یعنی چی نمیزارم ما با این جلسات داریم سعی میکنیم دوباره روابط سیاسی بین دو کشور رو درست کنیم این برای ما خیلی مهمه... تائوس یک دستش را به نشان سکوت بالا اورد و درحالی که تند نفس می...
July 13, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 46 تا 50 | مجموعه وحشی
دیگر مخفی شدن پشت دیوار شرم و غرور بیفایده بود، این مرد نمی خواست ذرهای کوتاه بیاید، مریدا پلکهایش را برهم فشرد و نفسی گرفت و دوباره به صورت بینهایت غریبهی ماروین نگریست، اینبار با لحنی آمیخته به خواهش و حتی ترس گفت– اگه این ازدواج صورت نگیره منو مجبور...
July 13, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 41 تا 45 | مجموعه وحشی
بجای برگشتن به مجلس مدت بیشتری را با برادرانش گذراند، این خلوت سه نفره تنها چیزی بود که او را خوشحال و ذهن آشفتهاش را آرام میکرد، بعلاوه تاج الماس مخصوصش را بدست نولان و سامیکا داده بود و بدون آن نمی توانست وارد جمع میهمانان شود. تا جایی که...
July 13, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 36 تا 40 | مجموعه وحشی
لازمه واسه هزارمین بار ازتون خواهش کنم جلدهای قبلی رو به ترتیب مطالعه کنید تا من مجبور نشم با توضیحات اضافی هم سر خودم رو درد بیارم هم سر شما رو؟ .෴℘෴. بهترین لباسها را به تن کرده و تاج بر سر گذاشته بود. موقع ورود به مجلس با وقار...
July 13, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 31 تا 35 | مجموعه وحشی
وقتی همه ساکت شدند با صدای ضعیفتری نالید– چند دقیقه منو تنها بزارید! حس بسیار بدی داشت، قلبش شکسته بود، از پدر و مادرش مأیوس شده و بخاطر آینده ترسیده بود. نمیخواست دیگر این حرفها را بشنود، نمیخواست دوباره به این فکر کند که از او خواستهاند با یکی از...
July 13, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 26 تا 30 | مجموعه وحشی
کرالن– من میخوام دو شخص دیگه رو هم به این افراد اضافه کنم مریدا با نگاهی آمیخته به تعجب نیمرخ مصمم پادشاه را از نظر گذراند. دو شخص دیگر؟ چه کسانی؟ جز سه نفری که نام برده شد دیگر مرد جوان مجردی در خانوادهی سلطنتی وجود نداشت! از آنجایی که...
July 13, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 21 تا 25 | مجموعه وحشی
سپهسالار گومادرا مرد پنجاه سالهی با تجربهای بود که شانزده سال پیش به فرمان خوده کرالن در این جایگاه قرار گرفت، یک مرد تنومند، جدی و کاردان که ریش بلند و نگاه نافذی داشت. از معتمدان کرالن بود ولی مریدا نه از او خوشش می امد نه از سازمان ارتش....
July 13, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 16 تا 20 | مجموعه وحشی
حس میکرد قلبش را یک دور بالا آورد و دومرتبه قورت داد! هم بی نهایت خجالت کشید و هم از ترس یخ زد! نگاهش روی چشمان تیز و نافذ پدرش میخکوب مانده بود، درواقع هرچهار نفر برای لحظاتی همانطور خشکشان زد! تائوس با آرامش و تسلط پیش امدو در یک...
July 13, 2020
رمان عقاب های آزاد پارت 71 تا 75 | مجموعه وحشی
تابین– فکر کنم بهتره ما دیگه بریم همراه مریدا از پشت میز برخاسته و بسمت جایی که میروتاش ایستاده بود می رفتند. تابین– قبل از رفتن شومینه رو روشن کنم که از سرما نمیری مریدا سرمایی نبود، شومینه خیلی اوقات خاموش می ماند و او اهمیتی نمیداد، حالا هم بیشتر...
July 8, 2020
Recent Comments